سازمان مجاهدین خلق مسئولیت دو انفجار در ایران را پذیرفته و مجری آن را «کانونهای شورشی» خفته خود (بخوانید سلول تروریستی) خوانده است. در پرتو این تحول اخیر، جا دارد بریتانیا، اتحادیه اروپا و آمریکا - و همچنین دولت کانادا - به صورت جدید تصمیم قبلی خود را بازنگری کنند.
به گزارش خبرداغ به نقل از انتخاب ، رضا نصری، کارشناس مسائل بین الملل در یک رشته توییت نوشت:
۱) اصلیترین دلیل برای خروج سازمان مجاهدین خلق از گروه تروریستی بریتانیا، اتحادیه اروپا و آمریکا (FTO)، ادعای سازمان مبنی بر دست کشیدن از خشونت از سال ۲۰۰۱ به بعد، و تضمین حقوقی متغاقبی بود که در این باره ارائه داد.
۲) اما امروز سازمان مجاهدین خلق مسئولیت دو انفجار در ایران را پذیرفته و مجری آن را «کانونهای شورشی» خفته خود (بخوانید سلول تروریستی) خوانده است.
۳) در پرتو این تحول اخیر، جا دارد بریتانیا، اتحادیه اروپا و آمریکا - و همچنین دولت کانادا - به صورت جدید تصمیم قبلی خود را بازنگری کنند و نسبت به قرار دادن مجدد این فرقه خشن در فهرستهای سازمانهای تروریستی خود اقدام نمایند.
۴) چنین اقدامی از سوی این کشورها، نه تنها احترام به هزاران قربانی ایرانی، عراقی و کُرد این سازمان خواهد بود، بلکه به نمادی از «حسننیت» از جانب این کشورها در بحبوجه مذاکرات تعبیر خواهد شد.
۵) این فرصتی است برای کشورهای غربی تا حسننیت خود را به نمایش بگذارند، بنبست مذاکرات را بشکنند و زمینه را برای همکاریهای بلندمدت با ایران آماده سازند. فرصت را از دست ندهید!
سالانه چند هزار نفر در زندان ها و در آمریکا کشته می شوند. کشتن یک نفر بی گناه را کشتن تمام عالم می دانیم.
داعش مولد طرز تفکر آمریکا است، اما بر پرچم داعش لا اله الا الله نوشته شده بود. ادعای حقوق بشر توسط آمریکا همانند شعار نوشته شده روی پرچم آمریکا است.
با این دیدگاه چگونه میتوانیم به مردم ظلم کنیم؟
وحدت و انسجام در جهان اسلامی به علت وجود آن انسجام در ریشه ما است.، چه آمریکا و اسرائیل باشند و یا نباشند ما متحد هستیم و خواهیم ماند.
عدل و عدالت ایجاد نمیشود مگر با رعایت حق و حقوق دیگران، گفت: بر اساس آیین ما نه تنها مسلمین، نه تنها انسانها بلکه غیرمسلمان و غیرانسان ها نیز دارای حق است.
مقابله آمریکا تنها با ما نیست، بلکه با تمامی افرادی است که میخواهند روی پا خود بایستد. آمریکا شیطان بزرگ است و باید از بین برود. باید توجه ما به داخل باشد و نگاه ما نباید به خارج از کشور باشد.
آمریکا حقوق بشر را از یک فرصت به یک چالش تبدیل کرده است
تحریمهای آمریکا بزرگترین ضربه زننده به حقوق بشر است.
آمریکاییها نه تنها حقوق بشر را رعایت نمی کنند بلکه با اقداماتشان این مفهوم را به مفهوم لوث تبدیل کرده اند.
آمریکا حقوق بشر را از یک فرصت به یک چالش تبدیل کرده است. کشوری که یک چهارم زندانیها جهان را دارد نشان میدهد حقوق خود مردم آمریکا را جدی نمیگیرد.
آمریکاییها نشان دادند که ظرفیت این را ندارند که مدعی حقوق بشر باشند.
آمریکا خشنترین پلیس دنیا را دارد پلیسی که حتی به معلولین هم رحم نمیکند.
کشوری که تجربه گوانتانامو و ابوغریب را پشت سر گذاشته صلاحیت ندارد که بخواهد درباره کشورهای دیگر نظر بدهد. کشوری که حامی بزرگترین ناقض حقوق بشر یعنی رژیم صهیونیستی است نمیتواند داعیه دار حقوق بشر باشد. کشوری که از بمبباران روزانه مردم یمن حمایت میکند نمیتواند داعیهدار حقوق بشر در دنیا باشد
تحریمهای آمریکا بزرگترین ضربه زننده به حقوق بشر است.
آمریکاییها برای نسلکشی بهانه حقوق بشری میتراشند
آمریکایی ها برای همه جنایت ها و نسل کشی های خود یک بهانه حقوق بشری می سازند.
مهاجران و اولین مردان قدرت در آمریکا برای تصرف این قاره دست به قتلعام بومیان آمریکایی و بهاصطلاح سرخپوستان ساکن در آمریکا زدند و در یک بازه زمانی بهمنظور پاکسازی نژادی در این قاره بیش از ۱۰ میلیون ساکن بومی آمریکا را از دم تیغ گذراندند.
آمریکاییها برای پیشبرد اهدافشان در یک حرکت غیرانسانی با وضعی که نظیر آن هرگز در تاریخ تکرار نشده بردگان آفریقایی را وارد خاک آمریکا کردند و خیلی از این افراد در کشتیها کشته شدهاند تا جایی که آمارها نشان میدهد بین ۲ تا ۳ میلیون نفر در این مسیر از بین رفتهاند.
آمریکاییها در ماجرای ویتنام تنها با احتمال این موضوع که ممکن است ویتنام در دامن کمونیست بیفتد جنگ را در این کشور آغاز کردند و سالها به نسلکشی مردم بیدفاع و با دستخالی این کشور پرداختند.
وضعیت جنگ کاملاً مشخص بود و در حالی که ژاپن آماده اعلام پذیرش شکست بود، بمبهای اتمی آمریکایی بر سر دو شهر هیروشیما و ناکازاکی ریخته شد.
با تجزیه کشورهایی نظیر صربستان و یوگوسلاوی، بوسنی و هرزگوین جنگهای داخلی در این بخشها اتفاق افتاد و بهخصوص در بوسنی و هرزگوین این درگیریها به جنگهای اعتقادی و قتلعام مسلمانان انجامید که در این مسئله هم حمایتهای آمریکا کاملاً مشهود بوده است.
منفعتطلبی، قدرتطلبی، وحشیگری و دور بودن بشر از مبدأ وحی باعث میشود آمریکا حتی برای نسلکشی هم بهانهای داشته باشد و نیز ضعف کشورهای سلطهپذیر همواره در قدرتطلبها این توهم را ایجاد میکند که میتوانند برای اهداف خود از سایر ملتها سوءاستفاده کنند و به همین علت هم رهبر انقلاب بارها تأکید کردهاند که باید قوی شویم چرا که در صورت ضعیف بودن کسی به ما رحم نخواهد کرد.
در خلال جنگ اول و دوم جهانی آمریکا در میان وضع خاص کشورها در اروپا و آسیا شکل جدیدی از قدرت را تجربه میکردند و کمکم به این باور میرسیدند که همه جهان باید در خدمت رؤیای آمریکایی در بیاید.